❤ღگمشـــــده در تــ ــــ ـو ღ❤

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم؟

19 اسفند 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

یا مهدی (عج)ادرکنی

19 اسفند 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

مادرم روزت مبارک

19 اسفند 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

مادرم دوستت دارم

19 اسفند 1395 توسط زهرا محمدياري

مادری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ،

وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای

سالمو در بیاره .

قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!

 نظر دهید »

روز مادر مبارک

19 اسفند 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

اللهم عجل لویک الفرج

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

اسمم را گذاشته ام منتظر......

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

چرا برای امام زمان باید صدقه گذاشت؟؟

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

آقا جان کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

19 بهمن 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان ادرکنی

17 آذر 1395 توسط زهرا محمدياري

 3 نظر

مولای من تا.....

17 آذر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

17 آذر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

راه ظهور تو با گنه بستم

03 آبان 1395 توسط زهرا محمدياري

 2 نظر

الهم عجل لولیک الفرج

03 آبان 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

کربلا به.....

21 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

لبیک یا حسین(علیه السلام)

21 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

یا حجة ابن الحسن ادرکنی

21 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

السلام علیک یا ثارالله

21 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

با چشمانی......

21 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

السلام علیک یاابا عبدالله

15 مهر 1395 توسط زهرا محمدياري

 

 

 

 نظر دهید »

الهم عجل لولیک الفرج

17 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

 1 نظر

الهم عجل لولیک الفرج

17 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

لحظه ظهور

17 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

خدا کند که بیایی...

17 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

چه انتظار عجیبی…

تو بین منتظران هم.

عزیز من چه غریبی

عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم

نه کوشش نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی…

 

 نظر دهید »

ادا در می آوریم

17 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

دل بیقرار نیست

“ادا در می آوریم”

چشم انتظار نیست

“ادا در می آوریم”

بر لب دعای ندبه…
و دل غرق شهوت است
این انتظار نیست
“ادا در می آوریم”
آقا محب واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست
“ادا در می آوریم”

 2 نظر

غربت امام عصر علیه السلام

01 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

آقای من!

مولای غریب و تنهای من! مضطر فاطمه علیها السلام!

اسیر آل محمد علیهم السلام! پدر مهربان اهل عالم!

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند .

متحیرم کدامین مصرع ازاین مثنوی “هفتاد من کاغذ"را بازخوانی کنم؟

کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را باز نویسم؟

من از تصویر این غربت وغم ناتوان ام.

از کجا آغازکنم؟ از خود بگویم یا ازدیگران؟ از نسل های گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ ازدوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟ از عوام گلایه کنم یا از خواص؟

از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را ازظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دوردست ها تبعید می کنند؟ از آنان که تو را دست نیافتنی جلوه می هند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟ از آنها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟ از آنها که تو را آن گونه که خود می پسندند… و نه آن گونه که هستی و می خواهی- نشان می دهند؟ آنها که غیبتت را به منزله ی “نبودنت” تلقی می کنند؟

مولای من… گویا همه چیز، دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید! لشکریان ابلیس هم شب و روز در کارند. نمی دانم چه کسانی واقعا تو را و ظهور تو را می خواهند؟ خدا می داند و تو! اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبتت، هنوز پیروز این میدان، ابلیس و لشکریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور، شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند.

 نظر دهید »

پشت‏گرمی من

01 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

پشت‏گرمی من


پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم


چطور می‏چرخید، صدایت نزنم!


راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری


ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا!


آن‏قدر با دست‏هایت انس گرفته‏ام که گاهی دلم لک


می‏زند، دستانم را بگیری.


هر بار دستانم را می‏گیری، خیالم راحت می‏شود؛


می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی،


گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی… .

 

                                                       پدر روزت مبارک


 نظر دهید »

میلاد امام علی(ع) مبارک باد

01 اردیبهشت 1395 توسط زهرا محمدياري

 

میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و


شجاعت


اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب(ع)، مبارک باد . . .

 

 نظر دهید »

شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد

21 اسفند 1394 توسط زهرا محمدياري

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود


خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود


ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه


گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

 نظر دهید »

اباصالح المهدی ادرکنی......

25 بهمن 1394 توسط زهرا محمدياري

اين ديده نيست قابل ديدار روي تو
چشمي دگر بده كه تماشا كنم تو را

تو در ميان جمعي و من در تفكرم
كاندر كجا روم و پيدا كنم تو را

………

خیلی به دلم نشسته

اباصالح المهدی ادرکنی……

یا صاحب الزمان….ادرکنی……

ای مولای خوبم …..

هنوز در انتظار فرجت هستم!گاه زانو میزنمنو گاه میایستم

اما هر گز در انتظار فرجت ننشسته ام…

مولاجان قلب عاشقم رو دریاب……

 نظر دهید »

دلیل جدایی ز تو

25 بهمن 1394 توسط زهرا محمدياري

فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است


ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است


همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم


كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است


ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است


بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است


جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است


گواه قلب حزین سردی نگاه من است


بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم


كه این غلام قدیمی بارگاه من است


 نظر دهید »

ولادت حضرت زینب سلام الله علیها مبارک

25 بهمن 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

کو دیداری عاشقانه و چهره به چهره ....!!

04 آذر 1394 توسط زهرا محمدياري

زیباست :

وقتی با تمام وجود احساس کنی :

کسی که دوستش داری : حضوری جاودان دارد در هستی :

آن اندازه که بعد از مرگ هم حی بودنش حتمی ست در هستی …

خوش به حال آنها که چشم جانشان به دیدار تو روشن شده مولای من …

خوش به حال آنها که گوش جانشان به صدای دل انگیزت مفتخر شده ..

خوش به حال عاشقان حقیقی ات هستند مولای من ..

جز حسرت سخنی ندارم برای گفتن :

جز اشک بهانه ای ندارم برای این همه بی لیاقتی :

تا به امروزم : سوختم در آتش رو سیاهی ام …

که حتی ثانیه ای هم رو در رو : نگاهم بر چهره ات گره نخورده اما من ترا بسیار دیده ام آقای من :

در ضربان قلبم .. در اشک چشمانم .. در شور عاشقانه هایم .. در دل نگرانی آدینه ها .. در ثانیه های زمین در غوغای خلقت که همه به نام توست …

مولاجان :

اما کو دیداری عاشقانه و چهره به چهره ….!!

به گمانم تا چشم من به دنیاست ترا نمی توانم ببینم :

تا دلم دلبسته ی زمین است ،

توفیق زیارتت نصیبم نخواهد شد :

آقاجان لطفی کن لااقل برای بدرقه ام به دیار باقی :

سری به من بزن :

از شب اول قبر : قصه ها شنیده ام اما آنان که با نگاه تو رفتند :

لبخند بر لب داشتند :

بیا : اجازه بده با لبخندی به ماهتاب چهره ات :

چشم بر جمال تو بدوزم و بمیرم نه بر دنیا ….

مرگ هم زیباست : صحنه ی زیبایی از آخرین پرده ی نمایش زندگی در زمین که من مشتاقانه چشم انتظاره پایان آنم …

هر چند جوانم اما حاضرم جوانی ام به فدای یک لبخندت باشد و من با لبخندت : چشم بر دنیا ببندم …

جوانی ام : عمرم همه به فدای یک لحظه رضایتت مولای من ..

به آشنایان سپرده ام بر سر مزارم نمانند برای اشک ریختن : شاید بیایی نگاهی کنی و خانه ام روشن شود به حضورت ..

جان مهدی بیا :

اگر قسمت نبود در دنیا ببینمت :

اگر در زمان حیات چشمم به جمال دلربایت نورانی نشد :

لحظه ی مرگم : لحظه ای بیا و زود برو :

یک لحظه فقط برای دیداری عاشقانه در آخرین لحظه ..

مرگ هم با این رویای شیرین : شیرین تر از عسل می شود : همان سخن که مولایم حسین به جگر گوشه اش فرمود تا مرگ برایش لذت بخش باشد …

مرگ را هم عاشقانه دوست دارم اگر برای یک لحظه حضور روشنت در قاب نگاهم باشد …

 نظر دهید »

السلام علیک یا ثار الله...

04 آذر 1394 توسط زهرا محمدياري

اربعین یعنی یگانه‌شدن با کربلا، و بیگانه‌شدن از هر آنچه کربلاستیز و کربلا گریز است.

چهلمین روز شهادت الگوی حریت برای تمام بشریت، تسلیت و تعزیت

 نظر دهید »

مهدی جان جوابش با خودت

21 آبان 1394 توسط زهرا محمدياري

سلام خوشکلم

قلب پاره پاره ام بهانه می گیرد

جوابش با خودت

من دیگر نمی توانم پاسخگوی بیچارگی اش باشم

حواله ام نکن به این در و آن در

جز تو دری نیست

جز تو گشایشی نیست

ای به فدای دل تنهای تو

“چقدر کم هستم“

چقدر برای “فدای تو شدن” کم هستم

مرا ببخش

که حتی لایق به فدای تو شدن هم نیستم…

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 1 نظر

مهدی جان کم آوردم …بیا

21 آبان 1394 توسط زهرا محمدياري

کی میایی آقاااااا؟؟؟؟!!!

ک آمدنت برابر با تمام شدن همه ی مشکلات وغم هاست

کی میایی ک ظهورت گشایش کارهاست

بیا ک مردم زمانه من

کم کم فراموش می کنند خدایشان را

بیا ک اینجا دیگر خدا کم کم برای زنان و مردان سرزمینم بی معنا شده

اینجا

عشق ب گونه ای دیگر تفسیر می شود

بیا ک آمدنت یعنی آرامش بی قید وشرط من

در این نا آرامی دلم

محبوب من …

کم گذاشتم برایت

معصیتها کردم

تو را گریاندم با کارهایم

عفو بفرما

قلبم

به عشق شما

می تپد

واما مهدی جان:

میبینی مرا ک هنوز سردرگمم

در مسیرم

در هدفم

در انتخابم

من کم آوردم

درتصمیمم

من وامانده ام

ازاین تقدیر

از هیاهوی این دنیای وانفسا

چ شد ک این شدم

چ شد ک شک جای یقین را گرفت

چ شد ک هنوزم ک هنوز است

نمیدانم تکلیفم را

کمک کن این زنگار ک بر دل حقیر نشسته

زدوده شود

تا شاید آرام گردد

تا شاید بیابد مسیر گمشده ی خود را


| اللهم عجل لولیک الفرج |

 نظر دهید »

عصر یک جمعه ی دلگیر،

22 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

عصر یک جمعه ی دلگیر،

دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است

به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک

خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به

انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم

به راه است ، و در حسرت یک پلک نگاه است ، ولی حیف نصیبم فقط آه

است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی…

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی

گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است ز جنس

غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در

سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که

به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده

ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال

سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس

و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه ، دلم

سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده ،

همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته

به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود

آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا

در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه

دفتر غزل ناب ندارد ، شب من روزن مهتاب ندارد ، همه گویند به انگشت ا

شاره مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد… تو کجایی؟

تو کجایی شده ام باز هوایی ، شده ام باز هوایی . . .

گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما

دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون

تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است ، و این بحر

طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این

روضه ی مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای

تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه

زنان کشتی آرام نجات است ، ولی حیف که ارباب «قتیل العبرات» است

ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است

حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ،

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ …»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند …» دلت تاب ندارد به خدا با

خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی

قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی. . . تو کجایی . . .

 نظر دهید »

پائیز هم آمد

22 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

پائیز هم آمد، می بینی؟ گویی او هم منتظر است. ابرهایش را بنگر،

برای دوری از تو اشک می ریزند. برگ ریزان برای توست؛ او هر سال به امید آمدنت زمین را فرش می کند. چشم برگ ها به آسمان خیره مانده، بلکه منت نهی و بر سرشان قدم گذاری. درخت هم عریان می شود تا وقتی تو می رسی، لباس نو بر تن کند و سبز بپوشد.

ولی آقای من؛ بین پائیز و بهار، تنها یک زمستان فاصله است. اما بین من و تو جاده ای بی انتها به نام انتظار. من مسافر این جاده ام. جمعه منزلگه من است و اشک، تنها دارایی ام. هر کجا تو باشی، مسیر زندگی من از همان می گذرد.

مولای من؛ می ترسم از خزان. نکند تو نیایی و قلب من در این جمود یخ زده منجمد شود! و در این راه، پیش از آنکه به تو برسم، چشمانم به راه سپیدت خیره بماند و تو را ندیده بمیرم!

راه به تو دور و بی نهایت شده است


این فاصله مایه خجالت شده است


انگار که خواندن دعای فرجت


در وقت سحر ز روی عادت شده است

 1 نظر

آهــــــــــــــــــــای بی حجـــــــــــــــــــــــــاب

22 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

22 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

السلام علیک یا ثار الله...

22 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

عیــــــــــــد آمــــــــــــــــــــد

07 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 

 نظر دهید »

آن سوی فاصله ها

07 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.

مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.

 نظر دهید »

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

07 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 

 نظر دهید »

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

07 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 

 نظر دهید »

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

07 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

پیام تسلیت رهبر

05 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »

تسلیت

05 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 

 نظر دهید »

عید آمد

01 مهر 1394 توسط زهرا محمدياري

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

❤ღگمشـــــده در تــ ــــ ـو ღ❤

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس